عنوان مقاله: نظریه‌های مونتاژ اسلاوکو ورکاپیچ و سرگئی آیزنشتاین
نوع مقاله: علمی پژوهشی
اطلاعات مقاله: نامه هنرهای نمایشی و موسیقی، دوره ۶، شماره ۱۲، بهار و تابستان ۱۳۹۵، صفحه ۵۳-۶۳

نویسنده: شهاب الدین عادل(۱)
(۱) دانشیار گروه آموزشی سینما، دانشکده سینما و تئاتر، دانشگاه هنر

چکیده:

 پیدایش هنر مونتاژ در تاریخ سینما در سال‏ های ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۷ بود. به باور بسیاری از مورخان سینما، هنر مونتاژ در فیلم‏ های فیلمساز آمریکایی ادوین اس پورتر به کار گرفته شد، با این وجود نظریه‌ی مونتاژ و زیبایی‏ شناسی این نظریه در روسیه‌ی عصر انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، از سوی نظریه‌پردازان بزرگی همچون لف کلوشف، پودوفکین و به‌ویژه، آیزنشتاین مطرح شد و اسلاوکو ورکاپیچ، فیلمساز و مدرس سینما، تدوین‏گر و نظریه‌پرداز حوزه‌ی مونتاژ، در همان ایام و کمی بعدتر به طرح نظریه‌های خود پرداخت. اگرچه نام او کمتر در ردیف نام نظریه‌پردازان بزرگ مونتاژ از جمله آیزنشتاین قرار می گیرد، اما به حق یکی از متفکران نظریه‌ی فیلم و مونتاژ در سینماست. تأثیر اندیشه‌ها و عملکردهای این نظریه‌پرداز در تحول سینمای آمریکا در دهه‌های بیست و سی غیر قابل انکار است . نظریه‌ی کینه استتیک و مسئولیت ارزش آن در سینما و نقطه‌نظر بهم پیوستگی و زنجیره‌ی اتصالی نماها در هنر مونتاژ و تقابل با نظریه‌ی تصادم نماها در ایده‌ی سینماتیک آیزنشتاین قابل تعمق است. این مقاله به بررسی آراء این دو شخصیت درباره‌ی مونتاژ و وجوه تشابه و تمایز این دو دیدگاه می‏ پردازد.

کلیدواژه‌ها:

 مونتاژ؛ آیزنشتاین؛ اسلاوکو ورکاپیچ؛ کینه استتیک؛ تصادم

 

مرجع مقاله:

دانشگاه هنر، نشریه علمی و پژوهشی نامه هنرهای نمایشی و موسیقی